سرنوشت قاتلان كربلا

دانلود تقویم 1394 با پس زمینه گل و طبیعت زیبا برای دسکتاپ کامپیوتر

تاریخ درج مطلب: 26 / 8 / 1392

سرنوشت قاتلان کربلا

مختار که بنا به دلائلی از حضور در صحنه کربلا بازمانده بود، پس از آگاهی از این حادثه عظیم، با گردهم آوردن گروه کثیری از امثال خود که خواهان انتقام از بوجودآورندگان حادثه کربلا بودند، با شعار «یا لثارات الحسین»، قاتلان امام حسین (علیه السلام) را مورد تعقیب قرار می داد و مى‌گفت: «به خدا قسم، آب و خوراك بر من ناگوار است تا این كه زمین را از لوث وجود آن ناپاكان پاك سازم.» بنابراین، عده‌اى به صورت گروهى و عده‌اى نیز فرد فرد به دست انتقام و عدالت سپرده شدند و به جزاى اعمال ننگین خود رسیدند.
تمام كسانى را كـه در روز عاشورا، با اسب بر بدن مقدس امام حسین (علیه السلام) و شهدا تاخته بودند و تعدادشان ده نفر بود، دستگیر كردند، دست و پایشان را بستند، از پشت بر زمین خواباندند و به زمین میخ كردند و اسب‌ها را با نعل تازه، بر بدن‌هاى آنان تاختند تا پیكر آنان در هم شكسته شد و به هلاكت رسیدند. سپس بدن‌هاى آنان را به آتش سوزاندند.
دویست و چهل و هشت نفر از عاملان اساسی واقعه كربلا، همه یكى پس از دیگرى گردن زده شدند. آنان در میان پانصد نفرى بودند كه در شورش كوفه بر ضدّ مختار دستگیر شدند.
شمر بن ذى الجوشن در روز عاشورا شترى را كه مخصوص سوار شدن امام حسین (علیه السلام) بود، به عنوان غنیمت گرفت و به كوفه آورد و بـه شكرانه قتل فرزند پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن شتر را سر برید و گوشتش را بین دشمنان اهل بیت در كوفه تقسیم کرد. مختار دستور داد تمام خانه‌هایى را كه آن گوشت وارد آن شده بـود و افرادى را كه دانسته از آن گوشت خورده‌اند، شناسایى كنند. همه آن خانه‌ها را ویران كرد و كسانى را كه از آن گوشت خورده بودند، اعدام نمود.

1- نحوه قتل عمربن سعد؛
يكي از كساني كه نزد مختار داراي موقعيت خاصي بود و مختار او را به خاطر قرابت و نزديكي او با اميرالمؤمنين (علیه السلام) گرامي مي داشت «عبدالله بن جعده بن هبيره» بود. عمربن سعد نزد عبدالله بن جعده آمد و به او گفت: «براي من از مختار امان بگير!» عبدالله وساطت كرد! و مختار اين امان نامه را براي او نوشت: «اين امان نامه اي است از مختاربن ابي عبيد براي عمربن سعدبن ابي وقاص، تو در امان هستي به امان خدا، خودت و مالت و اهل و فرزندانت و تو به خاطر آنچه كرده اي، تا زماني كه اطاعت كني و در خانه و شهر و نزد اهلت بماني و حادثه اي به وجود نياوري، در امان خواهي بود.»
مختار روزي به يارانش گفت: «فردا مردي را خواهم كشت كه داراي اين نشانه هاست: قدم هايي بزرگ، چشمان او در گودي فرورفته و ابروانش به هم چسبيده و كشته شدن او، مؤمنان و فرشتگان مقرب را شاد و خوشحال مي كند.»
«هيثم بن اسود نخعي» نزد مختار بود، از آن نشانه ها دانست كه مقصود او، عمربن سعد است بنابراین او را آگاه کرد. عمربن سعد گفت: «خدا پدرت را جزاي خير دهد! كه شرط برادري را به جاي آوردي، ولي مختار بعد از امان نامه اي كه به من داده است چگونه مي تواند كه با من چنين كند؟!»
هنگامي كه شب شد از منزلش بيرون رفت و غلامش را از تصميمي كه مختار درباره او گرفته و همچنين از امان نامه مختار آگاه كرد. غلامش به او گفت: «مختار با تو شرط كرده است كه تو كاري انجام ندهي. چه حادثه اي بالاتر از اين كه تو، خانه و اهل خود را رها كرده و به اينجا آمده اي! هم اكنون بازگرد و بهانه اي براي نقض آن امان نامه به دست مختار نده.»
عمربن سعد نيز بازگشت. خبر رفتن عمر سعد را به مختار رساندند. صبح روز بعد مختار «ابوعمره» را فرستاد و به او فرمان داد كه عمربن سعد را بياورد. ابوعمره بر عمربن سعد وارد شد و به او گفت: «امير را اجابت كن.» عمر برخاست ولي از فرط اضطراب و رعب و وحشت، قدم بر روي لباس هايش گذاشت و لغزيد، ابوعمره با شمشير به او حمله كرد و او را از پاي درآورد. سر او را در دامن قبايش گذارده و آورد و نزد مختار گذاشت.
مختار به «حفص» پسر عمربن سعد كه نزد وي بود رو كرد و گفت: «اين سر را مي شناسي؟» حفص گفت: «انا لله و انا اليه راجعون» و در ادامه گفت: «آري و بعد از او خيري در زندگي نيست.» مختار گفت: «راست گفتي تو نيز بعد از او زنده نخواهي بود، حفص را به پدرش ملحق كنيد.» پس حفص را نيز كشتند و سر او را نزد عمر بن سعد گذاشتند. سپس مختار گفت: «عمربن سعد را به جاي حسين (علیه السلام) و حفص، فرزند او را به جاي علي بن حسين (علي اكبر) كشتم، اما اين دو هرگز قابل مقايسه و برابري با آن دو نخواهند بود. به خدا سوگند اگر من سه چهارم قريش را به هلاكت برسانم برابر ارزش انگشتي از انگشتان حسين (علیه السلام) نخواهد بود.»

2- نحوه قتل شمربن ذى الجوشن؛
این فرد جنایتكار شماره یك كربلا، توانست از چنگ مختار بگریزد اما مختار دستور داد كـه او را هركجا رفته است پیدا كنند و به سزاى اعمال ننگینش برسانند. شمر در ماجراى شورش كوفه بر ضدّ مختار از عاملان اصلى بود.
شیـخ طوسى(ره) مى‌نویسد: «شمر را دستگیر كردند و نزد مختار آوردند. مختار دستور داد گردن او را زدند و جسدش را در دیگ روغن جوشیده افكندند و یكى از یاران مختار با پاى خود سر شمر را لگد مى‌كرد.

3- نحوه قتل یزیدبن معاویه؛
در نحوه مرگ یزید اختلاف است و به دو گونه روایت شده است:
روایت اول:
یزید درپی شکار آهو، به تنهایی در صحرا می رفت که به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب می‌کشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلام نکرد. یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر مرا احترام می‌کنی! آن اعرابی گفت: تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی (علیهماالسلام) هستی؛ ای دشمن خدا و رسول خدا!
اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت كه بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت می‌گرفت و یزید را بر زمین می‌کشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند. فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.
روایت دوم:
در روایت شیخ صدوق است كه وی به بلای ناگهانی هلاك گشت. شب به حالت مستی به خواب رفت. صبح او را مرده یافتند و چنان تغییر كرده بود كه گویا او را قیر مالیده بودند.

4- نحوه قتل بجدل بن سلیم؛
وی در روز عاشورا، براى غارت انگشتر امام حسین (علیه السلام)، انگشتان حضرت را قطع كرد. مختار دستور داد انگـشتان آن خبیث را قطع كردند، سپس دو پایش را بریدند و آنقدر در خون غلتید تا به هلاكت رسید.

5- نحوه قتل خولى بن یزید؛
عصر روز عاشورا، عمربن سعد سر امام (علیه السلام) را به خولى سپرد تا نزد عبیدالله ببرد. چون خولى وارد شهر شد و جلو قصر آمد در قصر بسته شده بود، لذا به خانه خود رفت و سر را زیر طشت نهاد.
مختار، رئیس گارد خود را با جمعیتى مامور كرد تا خولى را دستگیر كنند. ایشان خانه خولى را محاصره كردند. ابوعمره وارد خانه شد و خانه را بازرسى كردند. از زنش سراغ خولی را گرفتند. او گفت نمى‌دانم، ولی با دست و سر به طرف مستراح اشاره نمود، وارد مستراح شدند و او را بیرون كشیدند. مختار دستور داد جلو خانه‌اش او را بكشند و سپس جسدش را آتش زدند، مختار ایستاد تا تمام جسد به خاكستر تبدیل شد.

6- نحوه قتل سنان بن انس؛
وی كسى است كه به خیمه‌هاى امام حسین (علیه‌السلام) یورش برد و در آخرین لحظات عمر امام، نیزه‌اش را به سینه حضرت فرو برد. در بعضى کتب تاریخی نیز نقل شده كه او سر مقدس امام حسین (علیه السلام) را از بدن جدا كرده است. پـس از دستگیرى او، به دستور مختار، دست و پایش را بریدند و هنوز جان داشـت كـه او را در دیگ روغن جوشان افكندند و اینگونه به نتیجه اعمال زشت خود رسید.

7- نحوه قتل حكیم بن طفیل؛
حكیم بن طفیل از سران حادثه عاشورا بود، كه امام حسین (علیه السلام) را تیرباران نمود و حضرت اباالفـضل (علیه‌السلام) را شهید و لباس و اسلحه او را غارت نمود. عـبدالله بن كامل به دستور مختار، او را دستگیر و تیرباران كرد.
حكیم را كه شانه‌هایش بسته بود در كنارى نگه داشتند و به او گفتند: تو بودى كه لباس‌هاى عباس بن على (علیهماالسلام) را غارت كردى؟ او را برهنه كردند و آنگاه گفتند: تو بودى كه تیر به طرف حسین (علیه السلام) پرتاب نمودى؟ پس از سه طرف تیرها به سویش پرتاب گردید. آنقدر تیر بر بدنش زدند كه مانند خارپشت گردید.

8- نحوه قتل عبیدالله بن زیاد؛
مختار، ابراهیم پسر مالك اشتر را مامور جنگ با ابن زیاد نمود. ابراهیم در جنگ، شخصاً ابن زیاد را از نظر دور نمى‌داشت و صف‌ها را مى‌شكافت تا خود را به او برساند. ابن زیاد غرق در سلاح، با نیزه‌اش به هر طرف حمله مى‌كرد. ناگهان ابراهیم، خود را در مقابل ابن زیاد دید و چون عقاب شكارى به او حمله برد و شمشیر خود را آنچنان محكم بر كمر او فرود آورد كه ابن زیاد جلوى دست و پاى اسبش، غلتید و همانند گاوى كه سرش را بریده باشند، صدا مى‌كرد. بدن او به دو نیم شـد؛ قـسمت بالاى بدن او به یك طرف و قسمت پایین بدنش به طرف دیگر پرتاب شد. ابراهیم دستور داد سر ابن زیاد را از بدنش جدا كرده و جسدش را بـه آتش كشیدند.

9- نحوه قتل حرمله؛
مختار دستور داد اول دو دست او را قطع كنید (همان دو دستى كه با یكى كمان را مى‌گرفت و با دیگرى تیر را رها مى‌كرد؛ یك بار گلوى على اصغر را نشانه گرفت، یك بار چشم اباالفضل علیه السلام را نشانه رفت و یك بار هم قلب حسین علیه السلام را شكافت). سپس فریاد زد: دو پایش را هم قطع كنید! آنگاه صدا زد: آتش، آتش. فوراً چوب‌هاى خشك و نازكى را روى بدن نیمه جان او ریختند و آن را به آتش كشیدند.

(برگرفته از: tebyan.net و askdin.com)

 


 


منتظر پیام ها و نظرات شما عزیزان هستم؛ با تشکر ـ ع. دشتی

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط با این مطلب: وقایع تاریخی، ،
:: برچسب‌ها: امام حسین, کربلا, مختار,

بنده نه ادیبم، نه سیاستمدار، نه اقتصاددانم و نه هیچ چیز دیگر! سوژه های خود را از منابع مختلف گلچین می کنم، به امید آن که سهمی هرچند اندک در پُر کردن اوقات گرانبهای شما عزیزان داشته باشم. امیدوارم بنده را از نظرات مفید خود محروم نسازید!