بحر طویل در وصف نبی اکرم(ص)

دانلود تقویم 1394 با پس زمینه گل و طبیعت زیبا برای دسکتاپ کامپیوتر

تاریخ درج مطلب: 27 / 10 / 1392

بحر طویل در وصف میلاد نبی اکرم اسلام(ص)

شب شوق و شب وجد و شب شور و، شب پیدایش نور و، شب تکرار تجلای رسولان الهی، رسد از ارض و سما و ملک و حور و، گواهی که شب هجر سر آمد، سحر آمد سحر آمد، خبر آمد خبر آمد، که شد از آب تهی رود سماوه، شده چون دامن تفتیده ی صحرای قیامت کف دریاچه ی ساوه، خبری تازه به گوش و، رسد از غیب سروش و، شده آتشکده ی فارس خموش و، عجبا اینکه فرو ریخته یکباره به هم، کنگره ی کاخ مدائن، نفس پادشهان حبس شده در دل و، گشتند همه لال ز گفتار، به امر احد خالق دادار، دگر راه سماوات به شیطان شده مسدود، بُتان یکسره بر خاک فتادند و نگویند مگر ذکر خداوند و رسول دو سرا را.
چار ماه است که گردیده به تن آمنه را جامه ی ماتم به رخش، هاله ای از غم غم عبدالله والا گهرش، شوهر نیکو سیرش، اشک روان از بصرش، اشک نه خون جگرش، خون نه که یاقوت ترش، بود یکی غنچه از آن لاله ی پرپر ثمرش، داشت چو جانی به برش، بلکه ز جان خوبترش، مونس شام و سحرش، تا که شبی دید همان مادر دلباخته در خواب، که در دست گرفته است گلی خرم و شاداب، که برده است ز گل های دگر آب، نظر کرد بر آن لاله ی فرخنده که برگشت، یکی قرص قمر گشت، به یک لحظه پسر گشت، نکوتر ز پدر گشت، چو بیدار شد از خواب، خوش و خرم و شاداب، دلش شد ز شعف آب، به یاد آمدش این نکته که نه ماه تمام است، مه حسن ختام است، رسیده مه میلاد گرامی پسرش، بر رخ قرص قمرش، خندد و بی پرده کند سیر تماشای خدا را.
لحظه ها بود بر آن مادر فرخنده ی افراشته اقبال، بسی بیشتر از سال، شب و روز زدی طایر جانش ز شعف بال، که کی جلوه کند از صدف آن گوهر اجلال، که یک بار دگر نیمه شبی خواب ربودش، همه شد نور وجودش، ز عنایات خداوند ودودش، عجبا دید که خورشید زپهلوش درخشید و، فروغ ابدیت به جهان یکسره بخشید، به ناگه در پاکش ز صدف داد ندا، کای صدف گوهر یکتای خدا، مادر انوار هدی، خیز که هنگام فراقت به سر آمد، شب تنهایی و اندوه و غمت را سحر آمد، شب میلاد گل گلشن هستی به نجات بشر آمد، چه مبارک سحری بود که ناگاه به هم درد فشردش، شبی آرام در آن حجره ی خاموش، نه یاری نه قراری تک و تنها، ز دم احمدی خویش پراکنده در امواج فضا عطر دعا را.
دگر از درد گل انداخته رخسار نکویش، شده انوار خداوند فروزنده ز رویش، نگهش سوی سما بود و همه محو خدا بود، که سقف حرمش لاله صفت باز شد و، لحظه ی اعجاز شد و، با خبر از راز شد و، دید در آن درد و الم چارزن پاک، تو گویی که رسیدند ز افلاک و، همانند ندارند به روی کره ی خاکی یکی حضرت حوا و، دگر مریم عذرا و، دگر هاجر و سارا، همه مبهوت جلالش، همه بر دور جمالش، همه دیدند مقامش، همه گفتند سلامش، بگرفتند در آغوش چو جانش، زهی از عزت و شأنش، نگه هاجر و سارا به گلستان رخ حور نشانش، که در آن لحظه کف دست به پهلوش، کشید از دو طرف مریم عذرا، که به یکباره به پا خواست صدای خوش تکبیر ز کوه و شجر و دشت و در مکه جهان غرق در انوار الهی شد و، دیدند که مرآت جمال احد قادر سرمد، مدنی مکی ابوالقاسم و محمود و محمد، نبی امی خاتم به روی دامن مریم، ز فروغ رخ خود کرد منوّر همه جا را.
بشنوید از دو لب آمنه، آن مادر فرخنده ی احمد، که چو بگذاشت قدم بر کره ی خاک محمد، ز رخش نور عیان گشت و، فروزنده از آن نور جهان گشت، که با جلوه ی ماه رخ او دیدمی از دور قصور یمن و شام و، به گوش آمدم از جانب معبود ندایی، که الا آمنه زادی پسری را، که بود از همه ی خلق سرآمد، که بود آینه ی طلعت ذات احد قادر سرمد، که بود آینه ی طلعت ذات احد قادر سرمد، که بود کنیه ابوالقاسم و نام احمد و محمود و محمد، که در آن حال همان چار زن پاک، تن خوب تر از جان، ورا شسته به ابریق بهشتی، پس از آن مریم عذرا، به یکی حله ی زیبای بهشتش بپوشاند و، لب خویش به لبخند گشودند و، سلامش بنمودند و، ستودند مقام و شرف و عزت آن پاک ترین عبد خداوند نما را.

(منبع: تبیان)

 


 


منتظر پیام ها و نظرات شما عزیزان هستم؛ با تشکر ـ ع. دشتی

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط با این مطلب: شعر، ،
:: برچسب‌ها: بحر طویل, 17 ربیع الاول, ولادت نبی اکرم(ص), میلاد امام صادق(ع),

بنده نه ادیبم، نه سیاستمدار، نه اقتصاددانم و نه هیچ چیز دیگر! سوژه های خود را از منابع مختلف گلچین می کنم، به امید آن که سهمی هرچند اندک در پُر کردن اوقات گرانبهای شما عزیزان داشته باشم. امیدوارم بنده را از نظرات مفید خود محروم نسازید!